کین هیک Keen Heick-Abildhauge یک عکاس دانمارکی است که در روسیه با عکاسی پرتره از ۱۰۰ نفر از سن ۱ سالگی تا ۱۰۰ سالگی، آرزوهای هر کدام از آنها را در آن سن پرسیده است.

 

عکاسی پرتره از کودک ۱ ساله

عکاسی پرتره الکساندر

الکساندر ۱ ساله – مادرش می گوید که او به ماشین ها علاقه دارد.

 

عکاسی پرتره کودک ۲ ساله

عکاسی پرتره از آرسنی 2 ساله

آرسنی در ۲ سالگی به مهد کودک می رود و به ماشین ها علاقه دارد.

 

عکاس می گوید: مدتی در روسیه زندگی کردم، آنجا سرزمین بزرگ و عجیب و غریبی است. خواستم مردمش را به جهانیان نشان بدهم پس پروژه صد سال پرتره روسی به وجود آمد. این پروژه عکاسی روایتی از عکس ها و رویاهاست.

 

عکاسی پرتره کودک ۳ ساله

عکاسی پرتره آنا در 3 سالگی

عکاسی پرتره کودکی آنا در ۳ سالگی در سن پترزبورگ اتفاق می افتد و عاشق رقص، خواندن الفبا، نقاشی و بازی با توپ است.

 

عکاسی از دانیل در ۴ سالگی

عکاسی از کودک 4 ساله

دانیل در ۴ سالگی (زمان عکاسی) آرزویش این است که هر چه سریعتر بزرگ شود.

 

مارات در این عکس ۵ ساله است

عکاسی از مارات در سن پنج سالگی

مارات در زمان این عکاسی پرتره ۵ سال دارد و آرزویش این است که یک پلیس بشود.
دوست دارد با ترانسفورمر بازی کند، دیگران برایش کتاب بخوانند و بازی ویدئویی انجام دهند.

 

عکاسی از ۶ سالگی نادیا

عکاسی از نادیا در 6 سالگی

نادیا دوست دارد با دوستانش برقصد، بازی کند و نقاشی بکشد. نادیا عاشق این است که در آینده آرایشگر بشود.

 

عکاسی از الیساوتا، دختر ۷ ساله

عکاسی پرتره از الیساوتا

الیساوتا در ۷ سالگی آرزو دارد بتواند کلاس رقص باله برود و می گوید که رقص های سالن را دوست دارد.

 

الکساندر ۸ ساله در آرزوی هنر

الکساندر در هشت سالگی

الکساندر در ۸ سالگی اش آرزوی هنرمند شدن دارد.

 

یولیا در سن ۹ سالگی

عکاسی یولیا در 9 سالگی

یولیا عاشق طراحی است و به مدرسه هنر می رود. رقص اسپانیایی بلد است و کارائوکه می خواند و آرزو دارد که یک نقاش شود.

 

تصویر پرتره والریا در ۱۰ سالگی

عکاسی از والریای ده ساله

این دختر زیبای ۱۰ ساله آرزو دارد که یک میلیونر شود

 

پولینا دختر ۱۱ ساله با آرزویی بزرگ

آرزوی خوانندگی برای پولینا

پولینا در سن ۱۱ سالگی آواز می خواند و نقاشی می کشد و آرزو دارد یک خواننده شود.

 

عکس دنیس در ۱۲ سالگی

عکاسی از دنیس در 12 سالگی

دنیس عاشق بازی کردن با یویو و همینطور فوتبال و ماشین های کنترلی است.

 

عکاس این پروژه، کین هیک می گوید : من می خواستم روایت هایی برای شما بازگو شود که وقتی شما در خیابان از کنار کسی رد می شوید از آن با خبر نمی شوید.

 

عکاسی کین هیک از والنتین ۱۳ ساله

عکاسی از والنتین 13 ساله

آرزوی والنتین در ۱۳ سالگی این است که غریق نجات شود و البته دوست دارد از هر چیز یک مدل کوچک جمع آوری کند.

 

واسیلیسا در ۱۴ سالگی

عکاسی از دختر بچه ی 14 ساله

واسیلیسا در زمان عکاسی که ۱۴ ساله است به تئاتر علاقه دارد و دوست دارد در آینده بازیگر شود.

 

آرزوی سوفیا در ۱۵ سالگی

آرزوی سوفیا در 15 سالگی

از کودکی طراحی می کرده است ولی آرزویش سفر به فضا است. سوفیا اما می گوید اگر بخواهم منطقی تر بگویم آرزویم این است که ساکسیفونیست شوم.

 

ناتالیا ۱۶ ساله با آرزوی درمان دیگران

ناتالیا با آرزویی زیبا

ناتالیا به گیاهان و داروها علاقه مند است و آنها را می شناسد. ناتالیا عاشق این است که دیگران را درمان کند، چه اینکه مردم باشند یا حیوانات.

 

۱۷ سالگی لو

لو در سن 17 سالگی

لو می گوید که فقط عاشق موسیقی است.

 

اینکه عکاس برای توضیح هر عکس به محل تولد سوژه اشاره کرده به خاطر این است که آرزوها و امیال هر فرد به این بستگی دارد که در کجا و در چه شرایطی بزرگ شده باشد.

 

یولیا در ۱۸ سالگی

یولیا در 18 سالگی

آرزوی یولیا این است که تا ۱۰۰ سالگی زندگی کند. او دوست دارد مثل روس ها همه چیز را حس کند. یولیا می خواهد چیزهای جدید ببیند و نحوه تغییر آنها را در طول زمان ببیند.

 

عکاسی از آرتم ۱۹ ساله

عکس پرتره آرتم در 19 سالگی

آرتم عاشق هاکی است و به ماشین های مسابقه نیز علاقه دارد. این آرزوی آرتم است.

 

۲۰ سالگی مارینا

مارینا در 20 سالگی

مارینا عاشق نقاشی است و دوست دارد به همه دنیا سفر کند.

 

دمیان و آرزوی ۲۱ سالگی

دمیان در 21 سالگی

آرزوی دمیان این است که خانه ای برای خود در کنار دریاچه داشته باشد.

 

یک پرتره و یک آرزوی ۲۲ ساله

رودیون در 22 سالگی

رودیون آرزوی صلح جهانی را در سن ۲۲ سالگی در سر دارد.

 

ناتالیا ۲۳ ساله و آرزویی فلسفی

ناتالیا در 23 سالگی

ناتالیا فقط آرزویش این است که عضوی خوب برای جامعه باشد.

 

۲۴ سالگی واسیلی

واسیلی در 24 سالگی

واسیلی در جواب اینکه چه آرزویی داری به عکاس می گوید : غذا، فوتبال و اقیانوس. رویای من دیدن نیوزلند است.

 

ایرینا در ۲۵ سالگی

ایرینا در 25 سالگی

ایرینا آرزویش این است که موسیقی اش را خودش بسازد و در کنار فرد محبوبش زندگی کند و در غم و شادی هم شریک باشند.

 

آناستازیا در ۲۶ سالگی

آناستازیا در 26 سالگی

سامارا به عکاس خود کین هیک گفته است که آرزو دارد در همه کشورها بتواند زندگی کند و همه فرهنگ ها را تجربه و درک کند.

 

عکاسی از یوری در ۲۷ سالگی

یوری در 27 سالگی

یوری به جای آرزویش می گوید ای کاش در همه دنیا صلح برقرار بود.

 

الکسی ۲۸ ساله و آرزوی تغییر دنیا

پرتره ای از پسر 28 ساله

آرزوی الکسی در ۲۸ سالگی در زمان عکاسی این عکس این است که چیزهای خوبی بسازد و جهان را رو به بهتر شدن ببرد.

 

پرتره آنا در سن ۲۹ سالگی

عکاسی پرتره آنا در 29 سالگی

او در زمان عکاسی که ۲۹ سال دارد می گوید که من آواز و اجرا را دوست دارم، کنسرت های انفرادی، نواختن گیتار، روانشناسی، فلسفه، سفر و مطالعه فرهنگ ها و آیین های دیگر را دوست دارم.

 

 

کاترینای ۳۰ ساله

پرتره کارتینا 30 ساله

کاترینا می گوید که من عاشق باله، ورزش های سنگین، مسافرت و هنرهای تجسمی هستم.

 

کین هیک در این پروژه عکاسی ۲۳۰ نفر را می بیند و از آنها عکاسی می کند.

 

پرتره ۳۱ سالگی آناستازیا

آناستازیا در 31 سالگی

تنها آرزوی آناستازیا رقص باله است.

 

آرتم در سن ۳۲ سالگی

آرتم در 32 سالگی

آرزوی آرتم این است که عضو آکادمی علوم پزشکی روسیه شود.

 

آرزوی جورجی در ۳۳ سالگی

جورجی 33 ساله

آرزوی سن ۳۳ سالگی جورجی در زمان گرفتن این عکس این است که در جزیره Spitzbergen از دخترش به همراه یک خرس قطبی عکس بگیرد.

 

یک پرتره و یک آرزو در ۳۴ سالگی

پرتره دختری به نام آنا در 34 سالگی

آرزوی آنا این است که به مالدیو برود و شنا و غواصی کند تا به ترس خودش از عمق غلبه کند.

 

کنستانتین در سن ۳۵ سالگی

کنستانتین در 35 سالگی

کنستانتین آرزوی سفر به تمام دنیا با قایقی بادبانی را در زمان عکاسی این پرتره در سر دارد.

 

(بی نام) در ۳۶ سالگی

(بی نام) در 36 سالگی

این خانم روزنامه نگار به رقص های مختلف علاقه دارد.

 

النا در ۳۷ سالگی

عکس پرتره النا در 37 سالگی

النا عاشق سفر است و دوست دارد چیزهای سرگرم کننده برای کودکان به وجود بیاورد.

 

ایگور در ۳۸ سالگی

ایگور در 38 سالگی

آرزوی ایگور که یک عکاس است این است که به آمریکای جنوبی برود. او عاشق گردشگری و دوچرخه سواری است.

 

یک اتفاق جالب از چهره ها و احساسات که نشان نمی دهد مردم روسیه چگونه زندگی می کنند، بلکه نشان می دهد چه رویاهایی دارند و چطور آرزوهایشان با افزایش سن تغییر می کند.

 

اولگا در ۳۹ سالگی

اولگا در 39 سالگی

اولگا آرزو دارد به همه دنیا سفر کند.

 

دیمیتری در ۴۰ سالگی

دیمیتری در 40 سالگی

آرزوی او این است که یک موتورسواری حرفه ای در پیست موتورسواری باشد.

 

الکسی در ۴۱ سالگی

الکسی 41 ساله

آرزوی الکسی این است که در کنار یک دریاچه زندگی کند. او به ماهیگیری علاقه دارد و عاشق خانواده اش است.

 

لوسچیک در ۴۲ سالگی

لوشچیک در 42 سالگی

تنها آرزویی که لوشچیک در زمان عکاسی این پرتره در سر دارد این است که دوست دارد افزایش حقوق داشته باشد.

 

النا در ۴۳ سالگی

43 سالگی النا

النا آرزو دارد از استرالیا و قطب جنوب دیدن کند.

 

النا در ۴۴ سالگی

النا در 44 سالگی

النا از آرزویش در حین عکاسی اینطور می گوید : ای کاش آرامشی وجود داشته باشد و مردم فرصت سفر، یادگیری چیزهای جدید و انجام آنچه را دوست دارند داشته باشند.

 

ویاچسلاو در ۴۵ سالگی

ویاچسلاو در 45 سالگی

آرزوی او آرامش است و دوست دارد هلندی و دانمارکی را یاد بگیرد.

 

دیمیتری در ۴۶ سالگی

46 سالگی دیمیتری

آرزوی دیمیتری این است که مدیر و رئیس شود.

 

تاتیانا در ۴۷ سالگی

تاتیانا در 47 سالگی

تاتیانا در ۴۷ سالگی می گوید موسیقی همه زندگی من است، دوست دارم تا جایی که می شود از جشنواره های جاز دیدن کنم.

 

والری در ۴۸ سالگی

پرتره والری در 48 سالگی

والری عاشق موسیقی پاپ، راک و کلاسیک است.

 

ایرینا در ۴۹ سالگی

ایرینا در 49 سالگی

ایرینا آرزوی سفر به پاریس را دارد.

 

اُلِگ در ۵۰ سالگی

اولگ در 50 سالگی

اُلگ آرزوی سفر به سراسر دنیا را دارد. او در سن ۵۰ سالگی بزرگترین آرزویش مسافرت است.

 

الکساندر در ۵۱ سالگی

الکساندر در 51 سالگی

الکساندر در ۵۱ سالگی می گوید دوست دارم آرامش بیشتری داشته باشم. همینطور ورزش و بیشتر بودن با دوستانش را می پسندد.

 

لئونید در ۵۲ سالگی

لئونید در 52 سالگی

لئونید در ۵۲ سالگی در زمان گرفتن این عکس پرتره می گوید که فقط دوست دارد گیاهان را مطالعه کند.

 

مارگاریتا در ۵۳ سالگی

مارگاریتا در 53 سالگی

آرزوی مارگاریتا این است که کتاب های جدیدی منتشر کند. او یک نویسنده است و داستان کوتاه می نویسد.

 

 

رُزیا در ۵۴ سالگی

رزیا در 54 سالگی

رزیا آرزو دارد یک ماشین بخرد، پسرش ازدواج کند و نوه دار شود.

 

ایرینا در ۵۵ سالگی

ایرینا در 55 سالگی

ایرینا در ۵۵ سالگی آرزو دارد با دخترش به پراگ برود.

 

نینا در ۵۶ سالگی

نینا در 56 سالگی

آرزوی نینا در ۵۶ سالگی این است که در منطقه Zelenogorsk لنینگراد یک موزه تاریخی تاسیس کند.

 

سرگئی در ۵۷ سالگی

سرگئی در 57 سالگی

سرگئی در مورد آرزویش در زمان این عکس می گوید که من عاشق موسیقی و ماهیگیری هستم.

 

سوتلانا در ۵۸ سالگی

سوتلانا در 58 سالگی

سوتلانا عاشق کارکردن در باغ سبزیجات و گیاهان است و آرزو می کند خانواده اش همیشه در شادی و عشق باشند.

 

پتر در ۵۹ سالگی

پتر در 59 سالگی

پتر می گوید که دوست دارد به بانیا برود و آرزویش این است که خودش در اینترنت گشت و گذار کند.

 

سرگئی در ۶۰ سالگی

سرگئی در 60 سالگی

سرگئی رویاهایش را اینطور می گوید : من عاشق عکاسی و مسافرت هستم.

 

گریگوری در ۶۱ سالگی

گریگوری در 61 سالگی

گریگوری آرزوی خوشبختی و شادی برای نوه هایش دارد و عاشق ماهیگیری است.

 

آناتولی در ۶۲ سالگی

آناتولی در 62 سالگی

اسمولنسکی در ۶۲ سالگی اش می گوید دوست دارد شطرنج بازی کند و ماهیگیری کند. من عاشق رانندگی با ماشینم هستم و از غذای خوب لذت می برم.

 

والری در ۶۳ سالگی

والری در 63 سالگی

والری می گوید که عاشق ورزش، به ویژه فوتبال است.

 

والنتینا در ۶۴ سالگی

والنتینا در 64 سالگی

والنتینا رویای دیدن پاریس را در سر دارد و عاشق بچه هاست. طراحی و بافندگی را دوست دارد و به هنر روسی علاقه مند است.

 

ولادیمیر در ۶۵ سالگی

ولادیمیر در 65 سالگی

ولادیمیر به علم درونی یا ماورایی علاقه دارد و دوست دارد با کارهای خلاقانه تجربه کسب کند.

 

تامارا در ۶۶ سالگی

تامارا در 66 سالگی

تامارا آرزو دارد که ای کاش هیچ جنگی نبود. عاشق کتابهای تاریخی است و دوست دارد همیشه مردم شاد باشند.

 

ولادیسلاو در ۶۷ سالگی

ولادیسلاو در 67 سالگی

ولادیسلاو می گوید که آرزو و رویایش همیشه زنان زیبا هستند.

 

اُلگا در ۶۸ سالگی

اُلگا در 68 سالگی

اُلگا در ۶۸ سالگی خود آرزویش این است که کاش هیچ جنگی نبود و بچه ها و نوه های من سالم بودند.

 

کاش هیچ جنگی نبود و بچه ها و نوه های من سالم بودند

 

آلبرت در ۶۹ سالگی

آلبرت در 69 سالگی

آلبرت می گوید عاشق آشپزی است و دوست دارد عروسی نوه هایش را ببیند و می خواهد دخترش خوشبخت باشد.

 

وادیم در ۷۰ سالگی

وادیم در 70 سالگی

وادیم آرزو دارد که زندگی طولانی داشته باشد.

 

اُلِگ در ۷۱ سالگی

اُلگ در 71 سالگی

آرزو می کند که نوه هایش خوشبخت باشند، دوست دارد چیزهای جدید ساده مثل کابینت و … را خودش بسازد و تعمیر کند.

 

ویکتور در ۷۲ سالگی

ویکتور در 72 سالگی

ویکتور آرزوی داشتن پول بیشتر و زندگی جالب تری دارد. او می خواهد به دریای سیاه برود و دوست دارد که تجارت کند.

 

سوتلانا در ۷۳ سالگی

سوتلانا در 73 سالگی

سوتلانا عاشق خانه و زندگی اش است و گل ها را دوست دارد و آرزویش این است که همیشه در سلامتی به سر ببرد.

 

آری در ۷۴ سالگی

آری در 74 سالگی

او در ۷۴ سالگی عاشق منبت کاری است و دوست دارد بازنشستگی مناسب و خوبی داشته باشد.

 

لودمیلا در ۷۵ سالگی

لودمیلا در 75 سالگی

او می گوید که به حیوانات علاقه دارد و ۵۰ سال است که به پرورش حیوانات شکاری (سگ تازی) مشغول است و تمام زندگی حرفه ای اش درگیر کارهای ترمیم بوده است.

 

مارگاریتا در ۷۶ سالگی

مارگاریتا در 76 سالگی

آرزویش این است که یک شغل پایدار داشته باشد و از مناطق نوساز بتواند به مناطق تاریخی و با سابقه و قدیمی برود.

 

استانیسلاو در ۷۷ سالگی

استانیسلاو در 77 سالگی

آرزوی استانیسلاو در ۷۷ سالگی این است که بتواند با یک برنامه کامپیوتری شجره نامه خانوادگی خود را ایجاد کند.

 

ایزا در ۷۸ سالگی

خانم ایزا در 78 سالگی

آرزوی ایزا این است که مشکلاتش کم شود و حقوق بازنشستگی اش اضافه شود.

 

نینا در ۷۹ سالگی

نینا در 79 سالگی

رویای نینا در ۷۹ سالگی این است که نوه اش را بزرگ کند و کارهای خانه را انجام دهد.

 

ایگور در ۸۰ سالگی

ایگور در 80 سالگی

ایگور مطالب آموزشی و خاطراتش از نزدیکان و والدینش را حالا می نویسد و آرزو دارد که روسیه واقعا قدرتمند شود.

 

زویا در ۸۱ سالگی

زویا در 81 سالگی

او به گلدوزی علاقه دارد و آرزو و رویایش سلامتی است.

 

نیلولی در ۸۲ سالگی

نیلولی در 82 سالگی

آرزوی نیلولی این است که دوست دارد با یک زن خوب آشنا شود و تشکیل خانواده بدهد.

 

والنتین در ۸۳ سالگی

والنتین در 83 سالگی

من عاشق نقاشی و عکاسی و نقاشی هستم. دوست دارم این دنیا را شکلی از نقاشی بدانم.

 

آناستازیا در ۸۴ سالگی

آناستازیا در 84 سالگی

آناستازیا می گوید من اخیرا ازدواج کردم و آرزویم این است که من و همسرم سالم باشیم. ما دوست داریم به مردم کمک کنیم.

 

ویکتور در ۸۵ سالگی

ویکتور در 85 سالگی

نظر ویکتور این است که زندگی بدون الهام و بدون الگو غیر ممکن است. او خود را بزرگ و رئیس جامعه پیشکسوتان می داند.

 

مارگاریتا در ۸۶ سالگی

مارگاریتا در 86 سالگی

آرزویش یادگیری زبان آلمانی است و می خواهد شاهکاری از زندگی را با ساختن تکه های زندگی ایجاد کند.

 

ماریا در ۸۷ سالگی

ماریا در 87 سالگی

ماریا در ۸۷ سالگی آرزویش این است که تا آخر عمرش بتواند روی پای خودش بایستد و خودش راه برود.

 

کسنیا در ۸۸ سالگی

کسنیا در 88 سالگی

کسنیا در ۸۸ سالگی آرزویش این است که نوه اش را خودش بزرگ کند.

 

موزا در ۸۹ سالگی

خانم موزا در 89 سالگی

خانم موزا در ۸۹ سالگی آرزویش این است که می خواهم سالم باشم و بدون سر و صدا از این دنیا بروم. بدون اینکه متوجه پایان آن بشوم.

 

لئونید در ۹۰ سالگی

لئونید در 90 سالگی

رویایش این است که کمی بیشتر زندگی کند و کارهایی مثل تعمیر چرخ را دوست دارد.

 

لیدیا در ۹۱ سالگی

لیدیا در 91 سالگی

لیدیا می گوید دوست دارم به دانمارک سفر کنم. من گیتار می زنم و ترانه های روسی می خوانم.

 

آنا در ۹۲ سالگی

آنا در 92 سالگی

آنا آرزوی داشتن یک خانواده و فامیل دارد و همینطور دوست دارد همیشه سالم باشد.

 

این مجموعه عکس توسط عکاس دانمارکی به نام کین هیک در ۶ سال پیش منتشر شده است.

 

نادزدا در ۹۳ سالگی

نادزدا در 93 سالگی

آرزوی نادزدا این است که تا صد سالگی زندگی کند و سالم و سر حال باشد.

 

صوفیا در ۹۴ سالگی

صوفیا در 94 سالگی

صوفیا غذای خوب و خوشمزه و کتاب خواندن را دوست دارد.

 

وِرا در ۹۵ سالگی

وِرا در 95 سالگی

بیش از هر چیزی می خواهم که سالم باشم.

 

نادزدا در ۹۶ سالگی

نادزدا در 96 سالگی

آرزوی آرامش و سکوت دارم، من زندگی پرتنشی داشته ام.

 

پتر در ۹۷ سالگی

پتر در 97 سالگی

آرزویم این است که بیش از ۱۰۰ سال زندگی کنم.

 

رُزا در ۹۸ سالگی

رُزا در 98 سالگی

رُزا می گوید در حال حاضر همه چیز دارم. هر چیزی که دوست داشتم داشته باشم را دارم.

 

الکساندرا در ۹۹ سالگی

الکساندرا در ۹۹ سالگی آرزویش این است که آرامش داشته باشد.

 

اِودوکیا در ۱۰۰ سالگی

Evdokia در 100 سالگی

اِودوکیا در سن ۱۰۰ سالگی در زمان این عکاسی آرزویش این است که خودم راه بروم، مستقل باشم و زنده بمانم.

 

 

شاید مطالب زیر هم برایتان جالب باشد
عکاسی شغل است یا هنر؟

عکاسی همواره به عنوان یک رسانه برای ثبت وقایع و لحظات تاریخی مطرح بوده است، اما آیا عکاسی یک ابزار ثبت تصویر است یا می‌تواند به یک فرم هنری مطرح شود؟ عکاسی واقعی فراتر از صرف ثبت مکانیکی تصویر است ادامه مقاله را بخوانید